loading...
1001KING
علی گودرزی بازدید : 357 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (0)
درباره اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده نظرات متعددی وجود دارد ،اما در روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) آمده:" او پیامبر نبود بلكه بنده صالحى بود."

 


 

یکی از داستان های جالب قرآنی، داستان یاجوج و ماجوج و مواجه  ذوالقرنین با آنهاست.

در دو جای قرآن از یاجوج و ماجوج نام برده شده است. در آیه96 انبیاء و در انتهای سوره کهف که در باره ذوالقرنین و سفرهایش سخن گفته می شود. "حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَكادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً . قالُوا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا"((و هم چنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو كوه رسید، و در آنجا گروهى غیر از آن دو را یافت كه هیچ سخنى را نمى‏فهمیدند. (آن گروه به او) گفتند اى ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مى‏كنند آیا ممكن است ما هزینه‏اى براى تو قرار دهیم كه میان ما و آنها سدى ایجاد كنى.)(93 و 94 کهف)

علی گودرزی بازدید : 537 دوشنبه 05 فروردین 1392 نظرات (0)

يك پيرمرد خاركشي بود كه يك پسر داشت از بسكه دوستش ميداشت نمي گذاشت از خانه بيرون برود حتي نميگذاشت آفتاب و مهتاب او را ببيند تا اينكه پدر خيلي پير شد جوري كه نمي توانست از خانه بيرون برود خار بكند و امرار معاش كنند و پسرش به سن بيست و پنج رسيده بود يك روز پيرمرد به پسرش گفت:«پدر جان من ديگر پير شده ام و نمي توانم خار بكنم كه امرار معاش كنيم حالا نوبت تست كه كار كني تا بتوانيم امرار معاش كنيم» پسرك گفت:«چشم» طناب و تبري برداشت و روانه صحرا شد و رفت در بيابان كه خار بكند چون تا اين سن و سال دست به كاري نزده بود نتوانست كار كند و خار بكند خسته شد.

علی گودرزی بازدید : 379 دوشنبه 05 فروردین 1392 نظرات (0)

درباره داستان سمک عيار و نشانه هاي فتوت در آن

داستان سمک عيار مربوط است به سرگذشت خورشيد شاه فرزند مرزبانشاه ، سلطان شهر حلب که دلباخته دختر فعفور شاه

شاه چين بود.

 

علی گودرزی بازدید : 570 دوشنبه 05 فروردین 1392 نظرات (0)
هزار و یک‌شب مجموعه‌ای از داستانهای افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی است که به زبان‌های متعددی منتشر شده‌است.
 
اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد و داستان‌های آن را از ریشهٔ ایرانی دانسته‌اند که تحت تاثیر آثار هندی و عربی بوده‌است. اینکه داستان‌های هزار و یک شب مشخص و روشن باشند و تعداد آنها دقیقا هزار و یک باشد چندان واقعی به نظر نمی‌رسد. اما داستان‌های زیادی زیر نام هزار و یک شب نوشته شده‌است.
 
 
 
پیشینه
 
به‌گفته علی‌اصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده‌است. اصل پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفته‌است. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده به مروج‌الذهب مسعودی متوفی به سال ۳۴۶ ه. ق و الفهرست ابن ندیم متوفی به سال ۳۸۵ ه. ق مراجعه می‌دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار ویک شب با کتاب استر تورات استدلال می‌کند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شده‌اند و ریشه واحد دارند. هزار افسان وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت می‌گوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) در آمده‌است.
 
درباره ما
Profile Pic
به سایت هزارویک پادشاه خوش آمدید . ما را با نظرات ارزشمندتان یاری فرمائید... ***چه زیبا گفت جهان پهلوان پوریای ولی *** یا رب ز تو دل به هر که بستم توبه / بی یاد تو هر کجا نشستم توبه/ صد بار شکستم و ببستم توبه / زین توبه که صد بار شکستم توبه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 330
  • بازدید سال : 4,795
  • بازدید کلی : 283,843
  • کدهای اختصاصی

    مترجم سایت


    کد لوگو هزارویک مطلب بلاگفا

    هزارویک مطلب

    وبلاگ-کد لوگو و بنر

    کد لوگوهزارویک عکس

    هزارویک عکس

    وبلاگ-کد لوگو و بنر